مذمت از تجاوز به حقوق دیگران
( 617) با وکیل قاضى ادراکمند |
|
اهل زندان در شکایت آمدند باز گو آزارِ ما زین مردِ دون |
( 619) کاندرین زندان بماند او مُستَمِر |
|
یاوه تاز و طبل خوار است و مُضِرّ |
( 620) چون مگس حاضر شود در هر طعام |
|
از وقاحت بىصَلا و بىسلام |
( 621) پیش او هیچ است لوت شصت کس |
|
کر کند خود را اگر گوییش بس |
( 622) مرد زندان را نیاید لقمهاى |
|
ور به صد حیلت گشاید طعمهاى |
( 623) در زمان پیش آید آن دوزخ گلو |
|
حجّتش این بود که: خدا گفتا: کلوا |
اِدراکمند: یعنی داراى ادراک، باشعور، کنایت از آگاه در مسائل قضاوت.
مُستَمِرّ: پیوسته، و مقصود زمان دراز است.
یاوه تاز: هرزه گرد، که این سو و آن سو رود.
ز آن ضلالتهاى یاوه تازشان حفره دیوار و دَر غمّازشان
2076 /د5
گفت آن درویش اى داناى راز از پى این گنج کردم یاوه تاز
2288 /د6
طبل خوار: یعنی پرخوار؛ شکمباره
مُضِر: آسیب رساننده.
وَقاحت: ستیزه رویى، بىشرمى.
صَلا: آواز که براى طعام دهند، دعوت، خواندن.
بی صلا: یعنی بی این که کسی او را دعوت کند .
کر کردن: کنایه از خود را به نشنیدن زدن.
مرد زندان: زندانى.
گشودن: به دست آوردن.
دوزخ گلو: پر خوار که سیر نشود.، کسی را گویند که هرچه هست می بلعد. (این ترکیب از معنى آیه 30 سوره ق گرفته شده است).
کُلوا: برگرفته است از قرآن کریم «کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اَللَّهُ» یعنى بخورید از آن چه خدا بشما روزى کرده [1]
( 617) اهل زندان نزد وکیل قاضى زندان شکایت بردند. ( 618) که سلام ما را بقاضى برسان و حال ما را راجع باین مرد پست فطرت بگو. ( 619) او مستمراً در این زندان مانده بىهوده بهر کس حمله کرده و بهر طرف در جولان بوده جز زیان کارى از او ساخته نیست. ( 620) او مثل مگس دنبال هر طعامى هست و بدون سلام بىخبر و با وقاحت موقع غذا حاضر مىشود. ( 621) خوراک شصت نفر پیش او هیچ است و وقتى که بگویى بس است او خود را بکرى مىزند. ( 622) زندانیان هیچ یک نمىتوانند لقمهاى به آسودگى بخورند و اگر با هزار حیله خوراکى بدست آورند. ( 623) فوراً این شخص اکول پیش مىآید و چون دوزخ که گناهکاران را فرو برد غذاى زندانیان را بگلوى خود فرو مىبرد و دلیل این تعدى و تجاوزش این است که خدا فرموده کُلُوا 6: 142 .
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |